رستارستا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره

دختر پاییزی ما

حال و هوای این روزهاااای ما

دختر خوبم از آخرین باری که برات نوشتم کلی اتفاقات جدید توی زندگی ما افتاده، که مهمترین اونها، افتتاح مغازه کول کاپمون و شغل جدید من و باباییه، و این طور شد که اون زندگی روزمره و تکراری و البته منظم من و شما جای خودشو داد به یه زندگی جدید و پر از تغییرات و روالزدگی، از اولین روزی که من و بابایی وارد این کار شدیم تنها مشکلمون دوری از شما بود،این مشکل مخصوصا برای من خیلی مشکل بزرگی بود انگار به جای شما من اضطراب جدایی داشتم و دارم، اویل که با روی باز و با خوشحالی میرفتی خونه باباجون و عمه سحر ولی بعد از چند روز یکم موقع جدایی گریه میفتی ولی بعدش کلی بازی میکنی و خوش میگذرونی، درسته که دوری من و شما برای هردومون یکم سخته ولی این جدایی یه س...
9 شهريور 1394

سفر به چادگون

عشق مامان، ما توی یه روز قشنگ تابستونی به همراه باباجون و عمه ها رفتیم یه جای خیلی قشنگ که شما حسابی بازی کردی و خیلی بهت خوش گذشت. شما عاشق آب و آب بازی هستی، از دیدن آب زیاد، خیلی تعجب میکردی و همش میخواستی خودتو پرت کنی توی آب رستا بار سفرشو بسته.. اینم آقا رادمان گل که با این ماشینش کلی دل شمارو آب میکرد. رستا در راه بازگشت ، اینجا میخواد خودشو پرت کنه توی آب   ...
9 شهريور 1394
1